نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

دندون جدید

سلام نازنیی بالاخره این دندونت در اومد دو ماهه ورم کرده بود در نمی اومد ولی حالا دیگه در اومد و 13 تا دندون کوشولو داری الان بیدار شدی و داری کش و قوس میایی بیام پیشت گریه نکنی ...
26 تير 1391

سرسره

امروز رفتیم پارک وای که دیوونه شدم بچه ها ماشالله از سر و کله سر سره ها بالا میرفتن و تو هم جو گیر شدی میخواستی برعکس از سر سره بری بالا بعد میخواستی به جای اینکه بشینی با سر بیایی پایین بچه ها کفش و جوراب هاشون رو در آورده بودند تو هم بزور در آوردی بعد چیزی نبود بپوشی خسته شدم بعدم میریم با هم میشینیم تخمه میخوریم شما هم ترشی تخمه رو میخوری بعد درسته تخمه رو میاندازی دور  یه ژستی هم میگیری دیدنی الانم یه پشتی روئ گذاشتی رو یه پشتی دیگه بابایی رو که تازه از سر کار اومده مجبور کردی باهات به قول خودت سوسوه بازی کنی
25 تير 1391

اسه لاهه محیم

قربونت برم از چند روز پیش موقع نماز خوندنت میگی اسه لاهه محیم یعنی بسم الله الرحمن الرحیم اولین بار تا اذان گفتن دویدی سجاده کوچولوت رو که چند روز پیش برات خریدیم برداشتی و شروع کردی گفتی اسه لاهه محیم منم داشتم نماز میخوندم کلی جاو خودمو گرفتم نمازم رو نشکنم و نخورمت   ...
25 تير 1391

یاسمین

سلام دختر گلم فکر کنم چند وقتیه میدونی ولی گفتم توی وبتم بنویسم انشالله تا آبان ماه صاحب یه خواهر کوشولو میشی من و بابایی اسم یاسمین رو براش انتخاب کردیم به نظرت خوبه ؟ میپسندی نمی دونم یاسمین بذاریم یا یاسمین زهرا ؟ تو چی میگی عسل مامان میدونی چقدر نی نی ها رو دوست داری و همش میایی شکمم رو بوس میکنی و می گی نی نی  الهی قربونت بشم که اینقدر خوبی و مهربونی برا مامانی و آجی دعا کن خیلی دوست داریم
21 تير 1391

روز جمعه و یک گردش دلچسب

سلام عسلم امروز جمعه است مامانی از دیشب تنبلیش می اومد صبح پاشه ناهار درست کنه و از دیشب به بابایی میگفت به نظرت ناهار چی درست کنم بابایی هم چون پیشنهادش نمی اومد گفت میریم ناهار بیرون میخوریم مامانی هم بی نهایت استقبال کرد و صبح  ساعت 12   رفتیم بیرون به پیشنهاد مامانی رفتیم بوستان علوی که مامانی و بابایی کلی ازش خاطره دارن چقدر هوای خوبی بود و برعکس انتظارمون چقدر خلوت بود نازنی هم خیلی تشنه و گرسنه بود بچم تا رسیدیم یه لیوان آب خواست و به به خورد بعد اینکه نیرو گرفت رفت سراغ بازی   چند باری هم خسته شدی و نانا کردی و تجدید قوا کردی       وقتی ازت چیزی میپرسیم میخواهی با اغراق بگی آره...
16 تير 1391

دختر تمیز من

نازدونه خانم خیلی دختر تمیزیه وقتی دستهاش یا لباساش کثیف میشه سریع میاد میگه اه اه شده بوشور (بشور ) حتما هم باید با مامون (صابون ) بشوره حتی دستات رو پایینم نمیاری این جوری که تو عکسه میگیری بغلت حتی چند روز پیش پفک خوردی رو پام خوابیدی تا بیادر شدی دستات رو کنارت نگه داشته بودی و تکون نمیدادی       اینجا داری میگی اه اه شده   ...
11 تير 1391

خوبم !

سلام نانازی نمیدونم چند روزه چی شده خیلی بی حوصله ای و همش گریه میکنی و بهونه گیر شدی ولی اینم چیزی از شیرین زبونی هات کم نکرده چند روزه که نه نزدیک دو سه هفته است یک صفت یاد گرفتی که میگی خوبم حالا کاربرد خوبم گفتن هات مامان : نازنین زهرا میایی بریم دست و صورتت رو بشورم ؛ نازنینی : نه بوبم (خوبم) ( اینجا معنی تمیزم ) مامان : نازنین زهرا میایی بریم جیشت رو عوض کنم ؛ نازگلی : نه بوبم (خوبم )( اینجا یعنی جیش نکردم ) مامان : نازنین زهرا بیا بخوابونمت ؛ نازنین زهرا : نه بوبم ( خوبم) (اینجا یعنی خوابم نمی آد ) بابایی : نازنینی بیا همه بخوابیم ؛ نازنین : نه بوبیم (خوبیم) ( اینم یعنی خوابمون نمی آد ) بابایی : مامان آماده شه ببریمش دکتر ...
11 تير 1391